هیچ رازی در کار من وجود ندارد ...
خیلی ساده ؛ من طرحم را به 1200 نفر نشان دادم ،
نهصد نفرشان قاطعانه گفتند : نه!
و سیصد نفر به آن توجه کردند ،
هشتاد و پنج نفرشان نظر مثبتی داشتند ولی بیشترشان در عمل هیچ کاری نکردند ،
سی نفر از آنان طرح را جدی گرفتند،
و یازده نفرشان با سرمایه گذاری در طرح من را مولتی میلیاردر کردند
بیل گیتس
فروشندگان معمولی میگویند: «نمیدانم»
فروشندگان نابغه میگویند: «متشکرم، پرسش خوبی است. اجازه بدهید پاسخ آن را برای شما پیدا کنم.»
فروشندگان معمولی میگویند: «جنس فروختهشده پس گرفته نمیشود.»
فروشندگان نابغه میگویند: «اجازه بدهید ببینیم اگر مطابق میل شما نیست، چطور میتوانیم رضایت شما را جلب کنیم.»
فروشندگان معمولی میگویند: «خونسرد باشید.»
فروشندگان نابغه میگویند: «من از شما عذرخواهی میکنم.»
فروشندگان معمولی میگویند: «این که تمام شده؛ چرا این یکی را نمیبرید؟»
فروشندگان نابغه میگویند: «شاید از این جنس هنوز در انبار داشته باشیم، اجازه بدهید نگاهی بکنم. اگر نبود، پیشنهادهای دیگری هم برایتان دارم.»
فروشندگان معمولی میگویند: «ساعت کار ما تمام شده.»
فروشندگان نابغه میگویند: «تعطیلی فروشگاه ساعت … و شروع به کار آن ساعت …. است. آیا کاری هست که بتوانم خیلی سریع برای شما انجام بدهم؟»
فروشندگان معمولی میگویند: «خرید شما همین است؟»
فروشندگان نابغه میگویند: «آیا این محصول را هم دیدهاید که همراه با کالایی که شما خریدهاید استفاده میشود؟» یا: «آیا تا به حال از فلان کالای ما استفاده کردهاید؟»
فروشندگان معمولی میگویند: «چیزی که میخواهید آن طرف است.»
فروشندگان نابغه میگویند: «لطفا با من بیایید؛ به شما نشان میدهم که کجاست.»
فروشندگان معمولی میگویند: «من نمیتوانم این کار را انجام بدهم.»
فروشندگان نابغه میگویند: «کاری که میتوانم انجام بدهم این است که…»
فروشندگان معمولی میگویند: «این بخش به من مربوط نمیشود.»
فروشندگان نابغه میگویند: «من با کمال میل شما را پیش کسی می برم که بیشتر از من در مورد این بخش اطلاعات دارد.»
فروشندگان معمولی میگویند: «ما الان این کالا را تمام کردهایم.»
فروشندگان نابغه میگویند: «الان از این کالا در فروشگاه نداریم، اما … روز دیگر خواهیم داشت. ممکن است لطفا نام و شماره تلفن خود را به من بدهید تا با شما تماس بگیریم و اطلاع دهیم؟»
فروشندگان معمولی میگویند: «این برخلاف سیاست فروشگاه ماست.»
فروشندگان نابغه میگویند: «سیاست مغازه ما این است؛ اما قصد داریم آن را تصحیح کنیم. من میتوانم در حال حاضر این کار را برای شما انجام دهم که…»
فروشندگان معمولی میگویند: «من اینجا تازهکار هستم.»
فروشندگان نابغه میگویند: «لطفا مرا تحمل کنید، برای کمکی که نیاز دارید در خدمت شما هستم.
(هنگام مکالمۀ تلفنی) فروشندگان معمولی میگویند: «گوشی…»
فروشندگان نابغه میگویند: «ممکن است خواهش کنم چند لحظه پشت خط منتظر باشید.»
فروشندگان معمولی میگویند: «الان سرم شلوغ است.»
فروشندگان نابغه میگویند: «خوشحال میشوم بتوانم به شما کمک کنم.» یا: «هماکنون چه کمکی میتوانم به شما بکنم؟»
فروشندگان معمولی میگویند: «شما اشتباه میکنید.»
فروشندگان نابغه میگویند: «فکر میکنم سوء تفاهمی پیش آمده است. اجازه بدهید در موردش صحبت کنیم و حلش کنیم.
شما از کدوم نوعش هستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اصول اولیه در نتورک مارکتینگ ( Network Marketing )
فرض کنید که بهترین، سریعترین و قویترین ماشین دنیا را خریداری نمودهاید. اما طرز استفاده از آن را نمیدانید. خوب، صرفاً داشتن این ماشین شما را راضی نخواهد کرد، و شما به قصد استفاده، از این ماشین، آن را تهیه کردهاید. بنابراین شما حتماً کتاب راهنمای این ماشین را تهیه خواهید کرد و نحوة استفاده از آن را فرا خواهید گرفت. و سپس از آن استفاده خواهید نمود. فراموش نکنید، شاید شما وارد بهترین شبکة تجاری شده باشید، اما تا اصول استفاده از آن را فرا نگیرید، هرگز نمیتوانید از آن بهرهبرداری کنید. بنابراین حتماً از افرادی که شما را به این سیستم معرفی کردهاند بخواهید که جلسات آموزش و تمرین برای شما برگزار کنند. فکر نکنید به دلیل اینکه مبلغ سرمایهگذاری شما برای شروع در این تجارت کم است، پس این، یک کار کوچک، آسان و یا تفریحی است. تنها در صورتی موفق خواهید بود که در این کار، جدی و پرتلاش باشید و با آیندهنگری فعالیت کنید.معمولاً از هر پنج نفر دوست شما ، یک نفر توسط شما وارد این شبکه خواهد شد ، بنابراین ممکن است با شنیدن پاسخهای منفی از طرف دوستان خود بسیار ناامید و دلسرد شوید ، درصورتیکه این یک روال عادی است که برای تمام افراد پس از ورود به این سیستم به وقوع میپیوندد و این مسئله نباید باعث ناامیدشدن شما گردد .از مخالفت مهراس، چرا که بالها در خلاف باد و نه موافق آن، به پرواز در میآیند.ـ دلیل اصلی عدم موفقیت افراد در این سیستم ندانستن یا نفهمیدن سیستم نیست . مردم به خاطر انجام ندادن و پشتکار نداشتن شکست میخورند و همچنین شکست یک نفر در این مجموعه شکست این تجارت نیست .ـمعمولاً از زمانی که شما فعالیت بازاریابی شبکه ای را به دوستی معرفی میکنید ، تا زمانی که وی تصمیمنهایی خود برای ورود به سیستم را بگیرد ، مدتی طول میکشد. بنابراین در این تجارت صبور و با حوصله باشید .بهای عدم رسیدن به موفقیت از نرسیدن به آن گرانتر است . چرا که با بالاترین سرمایه انشان یعنی زمان بهای آنرا می دهید برای جذب افراد جدید مراحل زیر باید انجام شود. مراحلی که بسیار ساده و در عین حال بسیار پرکاربرد و پرقدرت میباشند و با انجام آنها به سادگی موفق میشوید. توجه کنید که روال زیر مانند کلیدی برای کسب موفقیت در این تجارت است. با رعایت مو به موی مراحل مطمئن باشید در این تجارت موفق خواهید شد. استفاده از این نکات سبب تشکیل یک سازمان قدرتمند توسط شما میشود. پس از فراگیری این اصول ، خواندن جزوه ها و دیدن CDهای مربوطه حتماً آنها را با افراد مجموعهتان تمرین کنید. این اصول میتوانند توسط هر فردی آموزش داده شوند.آینده اتفاقی نمیافتد بلکه ساخته میشود.
همه میدانند که نه شنیدن در بازاریابی شبکه ای، یکی از واقعیتهای این حرفه می باشد. این “ترس از نه شنیدن” است که در وهله اول، سبب میشود افراد بسیاری بازاریابی شبکه ای را در همان ابتدای کار، رها میکنند! همه ما میدانیم که نه شنیدن نامطلوب است و سبب تضعیف روحیه میشود و دلیل اصلی شکست بسیاری از نتورکران است. بنابراین بیایید از همین ابتدا با این واقعیت روبهرو شویم. در مقام یک بازاریاب شبکه ای، بهاحتمال خیلی زیاد، در این تجارت ، ردشدن را بیشتر از تأییدشدن تجربه کردهاید. این یک موضوع بدیهی در زندگی شغلی ماست. پس از پذیرش این واقعیت، قدم منطقی بعدی، یافتن بهترین راه برای کنار آمدن با این “دشمن” شماره یک موفقیت در فروش است. درست مثل دریانوردی که باید بیاموزد چگونه با باد، امواج و طوفانهای موسمی دریا کنار بیاید، یک نتورکر نیز باید بدانند که چگونه با نپذیرفتن و ردشدن، مقابله کند. درست مانند سربازانی که باید یک ارتش را در جبههی جنگ شکست بدهند، نتورکران هم باید بر دشمن عمومی خود، یعنی ردشدن، غلبه کنند.
1- اهداف خود را نمی نویسند، نمى دانند از زندگى چه مىخواهند.
2- به جاى آموختن اصول بازاریابی شبکه ای تمایل زیادى براى پذیرفتن مسئولیت حمایت از افراد دیگر را دارند(شما اول باید حمایت شوید و بعد حمایت کنید)
3- تعهد ندارند و فعالیت نمى کنند.
4- سازماندهى ندارند؛ براى جستجو مدارک و اسناد، وقت را هدر مى دهند.
5- در حفظ مدارک و اسناد کوتاهى مى کنند.
6- تمایل به منفعت شخصى دارند. آنها نگران نیازهاى زیر گروهها و همکاران نیستند.
7- به سادگى در دسترس نیستند به سختى مى توان با آنها تماس گرفت.
8- پیغامها را به سرعت پاسخ نمى دهند.
9- در مورد موفقیت آگاه نیستند و سعى به دانستن آن ندارند.
10- در تعیین قرارهاى ملاقات نامنظم هستند.
11- مشترى هاى جدید را پیگیرى نمى کنند.
12- خیلى زود دست از کار مىکشند و تسلیم مىشوند، 90 روز اول کناره گیرى مى کنند.
13- با مسائل کوچک دلسرد مى شوند و حرکتشان کند مى شود.
14- در مورد شرکتهاى دیگر بدگویى مى کنند و اعتبارشان را به عنوان یک شخص مثبت از دست مى دهند.
15- این کار را جدى نگرفته اند.
16-اعتماد به نفسشان را از دست مى دهند. مثلاً لباسهاى کثیف و نامرتب مى پوشند.
17- جزئیات و اطلاعات کامل مربوط به محصولات خود را نمى دانند.
18- به شکایت زیر مجموعه ها رسیدگى نمى کنند.
19- تجارت خود را روزانه انجام نمى دهند.
20- نسبت به درآمد سرشاخه هاى خود بى میل هستند. فعالیت خود را متوقف مىک نند تا از بهرهمندى سرشاخه خود جلوگیرى کنند با خود دچار تناقص هستند.
21- از کمپانى محصولات، برنامه فروش، فقدان حمایت سرشاخه ها و غیره عیب جویى مى کنند. در نیافته اند اگر دیگران توانسته اند در آن شرایط موفق شوندو آنها هم مى توانند.مسئولیت پذیر و جوابگو نیستند.
22- در ازاى تلاشهاى کمى که انجام مى دهند توقع بیجا دارند.
23- اطلاعات را سریعاً به زیر مجموعه ها انتقال نمى دهند.
24- بسیار شکایت مى کنند و مانند کودکى نابالغ بجز غرغرمی کنند و بى تجربه رفتار مى کنند.
25- بدون اینکه در یک شرکت به موفقیت دست یابند، به شرکتهاى دیگر مى پیوندند.
26- درگیر کلمات هستند، غیرقانونى، شرعى و دیگر طرحها.
27- بجاى تلاش منتظر مائده آسمانى هستند.
28- محافظه کارند، تمایل براى پذیرفتن سرمایه گذارى در کار نظیر کاتولوگ، پک آموزشى و برنامه هاى فان و غیره را ندارند.
29- اصالتاً منفى هستند.
30- نمى توانند با تغییرات شرکت خود را وفق دهند. انعطاف پذیرى در تفکر ندارند.
31- اعتقاد به محصول ندارند و از آن استفاده نمى کنند. فقط بخاطر پول در این کار هستند.
32- به سادگى تحت تأثیر اظهار نظرهاى منفى فامیل و دوستان قرار مى گیرند نمى توانند به تنهایى فکر کنند.
33- انتظار موفقیت در یک شرکت جدید را دارند(چمن همسایه سبزتر است)
34- ظاهر غیر حرفهاى دارند و همیشه معذرت خواهى فراوان مى کنند و فاقد انرژى لازم براى این تجارت هستند.
35- فکر مى کنند همه چیز را مى دانند.
36- دروغ مى گویند تا خوب به نظر برسند.
37- شایعات را باور مى کنند. دنبال حقیقت نیستند و در هر برنامه اى زود باور هستند.
38- پیگیر آخرین اتفاقات نیستند و آنها را یادداشت نمى کنند.
39- براى انجام این تجارت تمام تلاششان را به کار نمى گیرند.
40- اساساً درک نکرده اند که اگر قرار است اتفاقى رخ دهد. همه چیز به خود ما برمى گردد.